دو اتم هیدروژن که به هم نزدیک میشن همدیگه رو احساس میکنن
بینشون جاذبه و دافعه بوجود میاد
هی نزدیک میشن
هی دور میشن
حرکت نوسانی بوجود میاد
آخرش جاذبه بینشون از دافعه شون بیشتر میشه
بهم نزدیک میشن
انقد نزدیک که با هم قاطی میشن
ابرن
تو هم گم میشن
الکتروناشونو با هم به اشتراک میزارن
میشن یه H-H
میرن اینور میرن اونور
پلوت پلوت میکنن باهم
یه چن وقت میگذره
چن روز
چن ماه
چن ماه
چن ماه
بعد چن ماه
یکیشون باید بره یه جای دیگه
اما H دیگه هه نمیتونه بره
ینی اونجا براش جایی نیست که بره
تقریبا نصف هرچی که هست(نصف خودش) ازش جدا میشه
میمونه تنها با یه الکترون تنهاتر
اتم اولیه شرایطش عوض میشه،سرگرم عادت کردن به اونجاست
این اما فقط یه جای خالی احساس میکنه
آخرشم یا نابود میشه یا میره میچسبه به جرز دری دیواری چیزی :
اما هیچ اتفاقی نمیوفته
این یه قانونه
باید اینجوری باشه
اونم باید سعی کنه باهاش کنار بیاد
چون این یه روال معموله
یه چیز طبیعیه
تقصیر خودشه
میخواست جلوی جاذبه رو بگیره -_-
(:(البته واقعا میخواست ولی نشد):)
پ.ن به دلیل من نوشته بودن مطلب احتمال وجود خطای علمی بسیار بالاست
شما به بزرگیتون ببخشید و روتونو بکنین اونورو خونسرد برین
0